تغیر مسیر یافته از - فطرت توحیدی
زمان تقریبی مطالعه: 19 دقیقه
 

توحید فطری





در احادیث اسلامی درباره فطری بودن «معرفة‌الله و توحید»، بحث‌های قابل ملاحظه‌ای وارد شده است، که در بعضی تاکید بر «فطرت توحیدی»، و در بعضی تحت عنوان «معرفت» و در بعضی دیگر «فطرت اسلامی» و بالاخره در بعضی نیز تحت عنوان «ولایت» آمده است.


۱ - تعریف فطرت



فطرت واژه‌ای عربی از ماده (ف، ط، ر) است. «فطر» در عربی به معنی شکافتن و آفریدن ابتدائی و بدون سابقه، آمده است. و در قرآن به هر دو معنی به کار رفته است. (افی الله شک فاطر السموات و الارض اذا السماء انفطرت.)

۲ - مراد از فطرت



فطرت بر وزن فعله برای بیان حالت فعل و به معنی سرشت، طبیعت و خلقت‌ خاص استفطرت و فطریات اصطلاح‌های متعددی دارد اما آن چه منظور این مقاله است، نحوه خاص آفرینش انسان است: «انسان فطرت دارد» به این معنی است که انسان مانند لوح سفید یا خمیر شکل یافته‌ای، به دنیا نمی‌آید بلکه از آغاز بینش‌ها و گرایش‌های خدادادی خاصی را به همراه دارد که انتخاب‌ها و افعال او را در طول زندگی جهت می‌دهد و منظور از «فطری بودن توحید» این است که انسان نسبت‌ به تعالیم انبیاء، لااقتضاء و خنثی نیست، بلکه در سرشت انسان، فطرت و تقاضایی است که بعثت انبیا پاسخگوی آن است و پیامبران الهی چیزی را عرضه داشته‌اند که بشر طبق سرشت ‌خود در جست و جوی آن است.
[۷] مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۳، ص۶۰۲، صدرا، تهران.

اگر ما برای انسان یک سلسله ویژگی‌ها در اصل خلقت قائل باشیم، مفهوم فطرت را می‌دهد. فطرت انسان یعنی ویژگی‌هایی در اصل خلقت و آفرینش انسان.
در دیدگاه قرآنی، در سرشت انسان، ویژگی‌هایی نهفته است که انسانیت او وامدار آنها است. فطرت، راهنمای انسان به سوی خدا است.

۳ - خداشناسی فطری



توجّه به ماورای طبیعت و ایمان به مبدأ، از گرایش‌های فطری آدمی است و از درون او مایه و پایه می‌گیرد. روان شناسان، چهار گرایش عالی را در وجود آدمی بازشناخته‌اند:
۱. حقیقت‌جویی؛ ۲. زیبایی‌خواهی؛ ۳. گرایش به خیر و فضیلت؛ ۴. عشق و پرستش. گرایش اخیر، همان است که قرآن با عنوان «فطرت اللَّه» از آن یاد می‌کند و بر یکتاپرستی- به عنوان آیین فطری انسان- اشارت می‌برد. کاوش‌های بیرونی نیز گواهی می‌دهند که این گرایش در همه انسان‌ها وجود دارد.
[۱۲] فروغی، محمدعلی، سیر حکمت در اروپا، ج۳، ص۳۲۱.


۴ - دلایل بر فطرت خداجوی انسان



امام‌ خمینی معارف و حقایق مختلفی را از راه فطرت اثبات می‌کند از جمله اثبات کمال مطلق و مبدا الهی. امام‌ خمینی خاطرنشان می‌کند که با برهان ثابت شده‌ است که ذات مقدس حق‌تعالی بسیط الحقیقه است و بسیط الحقیقه باید کمال و جمال مطلق باشد، همچنین همه موجودات جلوه‌ای از فعل و فیض اویند و همین معشوق حقیقی باید واحد علی‌الاطلاق نیز باشد وگرنه از بساطت حقیقی خارج خواهد شد و کمال مطلق نخواهد بود. بر همین اساس لازم است کمال مطلقی که متعلق عشق فطری است، همه صفات کمالیه را به‌ نحو اطلاقی دارا باشد. ایشان از راه وجود کمال مطلق، توحید او و دارا بودن تمام صفات کمالیه را ثابت می‌کند. امام‌ خمینی با دو روش از طریق فطرت برای اثبات خداجوی انسان استدلال کرده‌ است.
الف) فطرت افتقار و نیاز: همه افراد بشر در این نکته اتفاق دارند که در اصل وجود و کمالات وجود، نیازمند موجودی هستند که خود نیازمند نباشد، بلکه مستقل و تمام و کامل باشد.
ب) عشق فطری انسان‌ها به کمال مطلق: در این طریق امام خمینی به‌تبع استاد خود شاه‌آبادی تمام سعی و تلاش آحاد بشر را ناشی از این عشق فطری قلمداد می‌کند و میل و گرایش هر یک از آنان به امور مورد علاقه‌شان را به عشقشان به کمال مطلق برگشت می‌دهد و با تمسک به اینکه عشق فعلی، معشوق فعلی می‌خواهد، وجود خداجویی انسان بر کمال مطلق را اثبات می‌کند. امام‌ خمینی در عین پذیرش اشتراک همه انسان‌ها در فطرت شناخت کمال مطلق، آنان را در دو امر مختلف می‌داند، نخست مدارج و مراتب عشق به کمال و دوم تشخیص مصداق واقعی کمال مطلق که این هم ناشی از احتجاب آنان به طبیعت و کثرات است. به اعتقاد ایشان اختلاف محیط و فرهنگ و مذهب و مانند آن نیز بر تشخیص متعلق عشق فطرت و مراتب آن تاثیرگذار است.
[۱۷] خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۷، ص۵۸۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.

در آیاتی از قرآن و روایات زیادی به فطرت خداجوی انسان اشاره شده است:

۴.۱ - آیه فطرت


الف - آیه فطرت «فَاَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفًا فِطْرَتَ اللّهِ الَّتی فَطَرَ النّاسَ عَلَیْها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ اَکْثَرَ النّاسِ لا یَعْلَمُونَ؛ پس روی خویش را بسوی دین یکتاپرستی فرا دار، در حالی که از همه کیش‌ها روی برتافته و حق‌گرای باشی، به همان فطرتی که خدا مردم را بر آن آفریده است، آفرینش خدای، فطرت توحید، را دگرگونی نیست، این است دین راست و استوار، ولی بیشتر مردم نمی‌دانند.»
در این آیه، فطرت خداجوی بشر و بعضی از ویژگی‌های آن بیان شده است، طبق این آیه، یکتاپرستی و خداجوئی جزء آفرینش انسان‌ها است، و طبیعت انسان اقتضا می‌کند تا در برابر مبداء غیبی که ایجاد، بقا و سعادت او را به دست دارد، خضوع کند و شؤون زندگیش را با قوانین واقعی جاری در عالم هستی، هماهنگ نماید، دین فطری که مورد تاکید قرآن و سایر کتب آسمانی است، همان خضوع و همین هماهنگی است. هم چنین طبق این آیه، همراهی و ملازمت انسان با آفرینش و خلقت‌ خود، همان آفرینشی که خداوند همه انسان‌ها را بر آن نوع آفریده است، با توجه کامل به دین، مساوی و برابر است
[۲۰] جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن، ج۱۲، ص۲۸، مرکز نشر اسراء، قم، چاپ نخست، ۱۳۷۸، (فطرت در قرآن).
دینی که خداوند توجه به آن را از ما می‌خواهد، تشریع مبتنی بر تکوین است.

۴.۲ - آیه میثاق


ب - آیه میثاق «وَ اِذْ اَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرّیَّتَهُمْ وَ اَشْهَدَهُمْ عَلی‌ اَنْفُسِهِمْ اَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی‌ شَهِدْنا اَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ اِنّا کُنّا عَنْ هذا غافِلین× اَوْ تَقُولُوا اِنَّما اَشْرَکَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ وَ کُنّا ذُرّیَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ اَ فَتُهْلِکُنا بِما فَعَلَ الْمُبْطِلُون؛ و (یاد کن) آنگاه که پروردگار تو از فرزندان آدم، از پشت‌های ایشان، فرزندانشان را گرفت و آنان را بر خودشان گواه کرد: (گفت:) آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: چرا، گواه شدیم: (و این گواهی را گرفتیم) تا روز رستاخیز نگویید که ما از آن بی‌خبر بودیم. یا نگویید که پدران ما از پیش شرک آوردند و ما فرزندانی از پس آنان بودیم، آیا ما را به سزای آن چه کجروان و تبه‌کاران، کافران، کردند، هلاک می‌کنی؟!»
ظاهر آیه این است که خداوند برای اتمام حجت ‌بر انسان‌ها، از آن‌ها بر ربوبیت ‌خویش عهد و میثاقی گرفته است، تا کافران در قیامت، هیچ عذر و بهانه‌ای نداشته باشند. با توجه به روایات امامان معصوم (علیه‌السّلام) ذیل این آیه، می‌توانیم آن را همسو با آیه فطرت و دلیل بر سرشت ‌خداجوئی انسان قرار دهیم. زراره، راوی معروف، روایتی از امام جعفر صادق (علیه‌السّلام) نقل کرده است که این آیه را به قرار دادن معرفت در قلب‌های بنی آدم تفسیر کرده است: «قال ثبت المعرفه فی قلوبهم..»
از سوی دیگر، از امام محمد باقر (علیه‌السّلام) نیز در تفسیر آیه فطرت چنین نقل شده است: «فطرهم علی معرفته انه ربهم...» از این دو روایت استفاده می‌شود که مفاد آیه میثاق همان مفاد آیه فطرت است و منظور آیه میثاق از این تعبیرات، معرفت فطری انسان به خالق خویش است. روایت‌های دیگری نیز این نظریه را تایید می‌کند.
[۲۵] کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۱۰، حدیث ۲، المکتبه الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۸.


۴.۳ - آیات دیگر


به جز آیه فطرت و آیه میثاق از آیات متعدد دیگری نیز می‌توان بحث فطرت را استفاده کرد، مانند: سوره ابراهیم و سوره لقمان و سوره بقره آیات تذکر مانند: سوره مدثر و سوره غاشیه سوره ذاریات و.... آیات نسیان مانند: سوره حشر و همچنین سوره عنکبوت و سوره لقمان و سوره نحل و سوره آل‌عمران و

۴.۴ - در نهج‌البلاغه


ج - در نهج‌البلاغه آمده است: «لما بدل اکثر خلقه عهد الله الیهم فجهلوا حقه و اتخذوا الانداد معه و... فبعث فیهم رسله و واتر الیهم انبیائه لیستادوهم میثاق فطرته و یذکروهم منسی نعمته.....» (و این هنگامی بود که بیشتر آفریدگان از فطرت خویش بگردیدند و طومار عهد در نوردیدند، و حق او را نشناختند و برابر او خدایانی ساختند و... پس هر چند گاه پیامبرانی فرستاد و به وسیله آنان به بندگان هشدار داد تا حق میثاق الست را بگذارند و نعمت فراموش کرده را بیاد آرند.)
از عبارت «لیستادوهم میثاق فطرته ‌» استفاده می‌شود که کار پیامبران ایجاد خداشناسی، و خداجوئی در انسان نیست. آن‌ها نمی‌خواهند انسان را خداشناس کنند بلکه میثاق فطری انسان را که از آن غافل شده است، ‌به او یادآوری می‌کنند و او را به آن چه در درون دارد، رهنمون می‌شوند.

۴.۵ - روایات متعدد


د - روایات متعددی نیز از امامان معصوم (علیهم‌السّلام) درباره مصادیق فطرت الهی بشر نقل شده است، بعضی روایات فطرت را به معرفت تفسیر کرده‌اند.
[۳۸] کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۱۲- ۱۳، حدیث ۱۴، دارالاضواء، بیروت.
(به نظر امام خمینی در کتاب شرح چهل حدیث، روایت «حسنه‌» است‌ یعنی در مرتبه‌بندی علمی روایات از نظر سند، در مرتبه خوبی قرار دارد.) در بعضی دیگر، توحید مصداق فطرت شمرده شده است.
در برخی از روایات فطرت به اسلام تفسیر شده است.
[۴۳] کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۱۲، حدیث۲، دارالاضواء، بیروت.
(که به نظر امام خمینی در کتاب شرح چهل حدیث، این روایت «صحیحه‌» است‌ یعنی در رتبه‌بندی علمی روایات از نظر سند، در مرتبه عالی قرار دارد.) هم چنین در روایاتی، نبوت و امامت و در بعضی ولایت و در برخی توحید در خالقیت و در بخشی توحید در ربوبیت، در تفسیر فطرت ذکر شده است. محتوای کلی این احادیث ‌شریف این است که وضعیت ‌خاصی که خداوند انسان را بر آن آفرید، توحید یا اسلام و یا …. . است، یعنی انسان به گونه‌ای آفریده شده است که با این مسائل بیگانه نیست و اگر در شرایط مساعد قرار گیرد و آن فطرت الهی بالفعل شود، این معارف را می‌یابد، البته می‌توان گفت این روایات هر یک مصداقی از مصادیق فطرت را بیان کرده‌اند، پس این موارد با یکدیگر منافاتی نداشته، قابل جمعند، به این معنی که همه این موارد در خلقت انسان نهاده شده است.
[۴۹] خمینی، روح‌الله، شرح چهل حدیث، ص۱۷۹- ۱۸۷، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ سوم، تهران، ۱۳۷۲.


۵ - دلایل خداشناسی فطری



دلایل و شواهد فراوانی در دست‌اند که گواهی می‌دهند خداشناسی از امور فطری است:

۵.۱ - واقعیّت‌های تاریخی


در تاریخ و جامعه‌شناسی، ثابت شده است که همه جوامع انسانی همواره نوعی به دین پایبند بوده‌اند.
[۵۰] ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج۱، ص۸۷-۸۹.


۵.۲ - شواهد باستان‌شناسی


از انسان‌های روزگاران بسیار کهن، آثاری بر جای مانده است که حکایت از اعتقاد آنان به خدا و اصل معاد دارد. دفن لوازم شخصی و زندگی و سفر همراه مردگان، مومیایی کردن مردگان و ساختن مقبره‌ها و بناهایی همچون اهرام مصر بر سر گورها، نشانه‌هایی از اعتقاد انسان روزگار گذشته به معاد است.

۵.۳ - کشفیّات روان‌شناختی


چنان که پیش این اشارت رفت، پرستش از گرایش‌های بنیادی و ذاتی انسان است و دانش روان‌شناسی آن را تأیید می‌کند.

۵.۴ - ناکامی تبلیغات ضدّ دینی


با اینکه در دوره‌هایی از تاریخ زندگی انسان، برخی کوشیده‌اند علیه دین تبلیغ کنند و گرایش به دین و دینداری را از جان انسان بزدایند، فروغ دین هیچ‌گاه به خاموشی نرفته است. ناکامی تبلیغات شدید جهان غرب علیه دین در قرون‌ میانه، از شواهد این مدّعا است.

۵.۵ - شواهد شخصی


انسان‌ها، هنگام مواجهه با سختی‌ها و خطرها و ترس و هراس، آن‌گاه که از اسباب ظاهری امید می‌کَننَد، نیرویی در وجودشان جان می‌گیرد و به کسی توجه می‌کنند که مبدأ همه چیز است و در هر هنگام و مکانی می‌تواند بیچارگان را پناه دهد و دستشان را بگیرد. همه انسان‌ها- هر چند به ظاهر، وجود خدا را نپذیرند- وقتی به سختی می‌افتند و در تنگناها گرفتار می‌آیند، به درون خویش باز می‌گردند و احساس می‌کنند که هنوز امیدی هست. وجود امید، بدون باور به وجود امیددهنده امکان‌پذیر نیست و این نشان می‌دهد که انسان به گونه فطری خداجو و خداشناس است.
[۵۲] طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج۱۲، ص۲۸۹.


۵.۶ - گواهی دانشمندان


بسیاری از دانشمندان جهان معترف‌اند که خداشناسی از درون آدمی جوشیدن می‌گیرد و از نهان بر می‌خیزد: «سرچشمه زندگی مذهبی، دل است و قبول هم داریم که فرمول‌ها و دستورالعمل‌های فلسفی، مانند مطلب ترجمه شده‌ای است که متن اصلی آن، به زبان دیگری است.»
[۵۳] فروغی، محمدعلی، سیر حکمت در اروپا، ج۲، ص۱۴.
[۵۴] فروغی، محمدعلی، سیر حکمت در اروپا، ج۳، ص۳۲۱.


۶ - توحید فطری در قرآن



قرآن از توحید فطری فراوان یاد می‌کند و به یاد می‌آورد که اگر از مشرکان بپرسید، چه کس آسمان‌ها و زمین را آفریده است، می‌گویند: «اللّه» و اگر بپرسید چه کس شما را آفریده است، پاسخ می‌گویند: «اللَّه!» و اگر بپرسید زمان و آنچه در آن است، از آنِ کیست، خواهند گفت: «اللَّه!» این بدان سبب است که خداشناسی، از امور فطری انسان است و بدیهی و ضروری است و نیازمند استدلال نیست.
[۵۹] امام خمینی، روح‌الله، چهل حدیث، ص۱۸۱-۱۸۵.


۷ - توحید فطری در روایات



در حدیث معتبری که محدث بزرگوار «کلینی» در «اصول کافی» آورده، از «هشام بن سالم» چنین نقل می‌کند: «از امام صادق (علیه‌السّلام) پرسیدم: منظور از «فِطْرَتَ اللهِ الَّتی فَطَرَ الناسَ عَلَیها؛ » چیست؟ فرمود: منظور، توحید است.
و نیز در همان کتاب «کافی» از یکی دیگر از یاران امام صادق (علیه‌السّلام) نقل شده که وقتی از امام، تفسیر آیه را مطالبه کرد، امام فرمود: «هِیَ الاِسْلامُ».
در حدیث مشابهی از امام باقر (علیه‌السّلام) می‌خوانیم که در پاسخ «زراره» یکی از یاران دانشمندش، که از تفسیر آیه سوال کرده بود، فرمود: «فَطَرَهُمْ عَلَی الْمَعْرِفَهِ بِه»؛ (خداوند سرشت آنها را بر معرفت و شناخت خود قرار داد)
حدیث معروف «کُلُّ مَوْلُود یُولَدُ عَلَی الْفِطْرَهِ حَتّی لَیَکُونُ ابْوَاهُ هُما اللَّذان یُهَوِّدانِهِ وَ یُنَصِّرانِهِ» که از پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل شده، نیز نشان می‌دهد هر نوزادی بر فطرت اسلام و دین خالی از شرک متولد می‌شود، و معتقد است، «یهودیت و نصرانیت» انحرافی، از طریق پدر و مادر به آنها القاء می‌شود.
و بالاخره، در حدیثی که آن نیز در اصول کافی از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل شده است در تفسیر همین آیه، می‌خوانیم: «قالَ هِیَ الْوِلایَهُ»؛ (فرمود: منظور فطرت ولایت و پذیرش رهبری اولیای الهی است)
در خطبه اوّل «نهج‌البلاغه» نیز از امیر مومنان علی (علیه‌السّلام) در عبارتی کوتاه و پر معنی چنین آمده است: «خداوند رسولان خود را به سوی انسان‌ها فرستاد و انبیای خود را یکی پس از دیگری ماموریت داد، تا وفای به پیمان فطرت را از آن‌ها مطالبه کنند، و نعمت‌های فراموش شده الهی را به آنها یادآور شوند. از طریق تبلیغ بر آنان اتمام حجت نمایند، و گنجینه‌های‌ اندیشه‌ها را برای آنها فاش سازند»
طبق روایات فوق، نه تنها معرفه الله که مجموع اسلام به صورت فشرده، در درون سرشت انسانی نهاده شده، از توحید گرفته تا رهبری پیشوایان الهی و جانشینان راستین پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و حتی فروع احکام.

۸ - پانویس


 
۱. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۵، ص۵۵.    
۲. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح فی اللغه و العلوم، ج۲، ص۷۸۱.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۳، ص۴۳۸، تحقیق سید احمد حسینی، انتشارات کتابفروشی مرتضوی، تهران، چاپ دوم، ۱۳۶۲.    
۴. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۱۰.    
۵. انفطار/سوره۸۲، آیه۱.    
۶. فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ص۴۷۶، دارالهجره، قم، چاپ نخست، ۱۴۰۵.    
۷. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۳، ص۶۰۲، صدرا، تهران.
۸. مطهری، مرتضی، فطرت، ص۱۹.    
۹. شمس/سوره۹۱، آیه۸.    
۱۰. روم/سوره۳۰، آیه۳۰.    
۱۱. مکی عاملی، محمّد، الالهیات علی هدی الکتاب والسُّنة والعقل، ج۱، ص۱۱.    
۱۲. فروغی، محمدعلی، سیر حکمت در اروپا، ج۳، ص۳۲۱.
۱۳. خمینی، روح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۹۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۲.    
۱۴. خمینی، روح‌الله، شرح چهل حدیث، ص۱۸۱-۱۸۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۱۵. خمینی، روح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۲۱۵-۲۱۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۲.    
۱۶. خمینی، روح‌الله، شرح چهل حدیث، ص۱۸۲-۱۸۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۱۷. خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۷، ص۵۸۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۱۸. روم/سوره۳۰، آیه۳۰.    
۱۹. طباطبائی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۲۹۹، اسماعیلیان، قم، چاپ دوم۱۳۹۰.    
۲۰. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن، ج۱۲، ص۲۸، مرکز نشر اسراء، قم، چاپ نخست، ۱۳۷۸، (فطرت در قرآن).
۲۱. اعراف/سوره۷، آیه۱۷۲- ۱۷۳.    
۲۲. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳، ص۲۸۰، حدیث ۱۶، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۰۳.    
۲۳. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳، ص۲۸۰، حدیث۱۳، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۰۳.    
۲۴. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳، ص۲۷۸، حدیث۷، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۰۳.    
۲۵. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۱۰، حدیث ۲، المکتبه الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۸.
۲۶. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۱۰.    
۲۷. لقمان/سوره۳۱، آیه۲۵.    
۲۸. بقره/سوره۲، آیه۱۳۸.    
۲۹. مدثر/سوره۷۴، آیه۵۴.    
۳۰. غاشیه/سوره۸۸، آیه۲۱.    
۳۱. ذاریات/سوره۵۱، آیه۵۵.    
۳۲. حشر/سوره۵۹، آیه۱۹.    
۳۳. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۶۵.    
۳۴. لقمان/سوره۳۱، آیه۳۳.    
۳۵. نحل/سوره۱۶، آیه۵۳.    
۳۶. آل عمران/سوره۳، آیه۱۷۷.    
۳۷. امام علی (علیه‌السلام)، نهج‌البلاغه، ص۴۳، خطبه اول.    
۳۸. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۱۲- ۱۳، حدیث ۱۴، دارالاضواء، بیروت.
۳۹. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳، ص۲۷۹، حدیث ۱۱ و ۱۲ و ۱۳، داراحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۰۳ ق.    
۴۰. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳، ص۲۷۷، حدیث ۴، ۵ و ۶، داراحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۰۳ ق.    
۴۱. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۱۲، حدیث ۳.    
۴۲. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳، ص۲۷۸، حدیث۷، داراحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۰۳ ق.    
۴۳. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۱۲، حدیث۲، دارالاضواء، بیروت.
۴۴. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳، ص۲۸۰، حدیث۱۸، داراحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۰۳ ق.    
۴۵. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳، ص۲۷۷، حدیث۲، داراحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۰۳ ق.    
۴۶. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳، ص۲۷۹، حدیث۱۱، داراحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۰۳ ق.    
۴۷. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳، ص۲۷۸، حدیث۱۰، داراحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۰۳ ق.    
۴۸. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳، ص۲۷۸، حدیث۱۳، داراحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۰۳ ق.    
۴۹. خمینی، روح‌الله، شرح چهل حدیث، ص۱۷۹- ۱۸۷، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ سوم، تهران، ۱۳۷۲.
۵۰. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج۱، ص۸۷-۸۹.
۵۱. مطهری، مرتضی، فطرت، ص۲۱۰-۲۱۲.    
۵۲. طباطبایی، محمدحسین، المیزان، ج۱۲، ص۲۸۹.
۵۳. فروغی، محمدعلی، سیر حکمت در اروپا، ج۲، ص۱۴.
۵۴. فروغی، محمدعلی، سیر حکمت در اروپا، ج۳، ص۳۲۱.
۵۵. زخرف/سوره۴۳، آیه۹.    
۵۶. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۶۱.    
۵۷. زخرف/سوره۴۳، آیه۸۷.    
۵۸. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۸۴-۸۹.    
۵۹. امام خمینی، روح‌الله، چهل حدیث، ص۱۸۱-۱۸۵.
۶۰. روم/سوره۳۰، آیه۳۰.    
۶۱. اصول کافی، ج۲، ص۱۲، باب فطرة الخلق علی التوحید.    
۶۲. اصول کافی، ج۲، ص۱۲، باب فطرة الخلق علی التوحید.    
۶۳. اصول کافی، ج۲، ص۱۲، باب فطرة الخلق علی التوحید.    
۶۴. طبرسی، جوامع الجامع، ج۳، ص۱۳، ذیل آیات ۳۰ تا ۳۷ سوره روم.    
۶۵. عروسی، عبدعلی، تفسیر نورالثقلین، ج۴، ص۱۸۲.    
۶۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۴۵۲، دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست و پنجم.    


۹ - منبع



کتاب فرهنگ شيعه، تاليف شده توسط جمعى از نويسندگان، ص۳۶۰-۳۶۳.
پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت‌الله مکارم شیرازی، برگرفته از مقاله «فطری بودن توحید، در روایات»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۴/۱۲.    
پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه، برگرفته از مقاله «ادله‌ای بر فطرت خداجو‌ی انسان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۴/۱۲.    
• دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.


رده‌های این صفحه : دیدگاه های کلامی امام خمینی




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.